اریک به عنوان یک شکارچی شروع به مراقبت از دخترانی کرد که در اطراف آنها قدم می زنند و سعی می کرد با کسانی که می خواهند با پول بسازند به دنبال کارهایی بگردند. اما او به موقع به یاد آورد که قرار ملاقات با دختر جوانی را که اخیراً با او ملاقات کرده بود ، برنامه ریزی کرده بود. آنها جلسه ای را در فروشگاه منصوب کردند و با هم قدم زدند ، به جوجه کمک کردند تا لباس زیر را انتخاب کند ، از آنها خواستند نشان دهند که چطور او را امتحان می کند و در اتاق رختکن بسته می شود ، ما برای از دست دادن موافقت کردیم. عوضی زانو زد ، سر را در دهان گرفت و چشم های بزرگش را باز کرد ، شروع کرد به آرامی مکیدن. اما پس از آن آنها به پایان نرسیدند و به دنبال مکانی مناسب تر برای ادامه بودند. آنها مرا به توالت بردند و در آنجا او با یک عضله دو عضو شروع به کار کرد. من آن را به پشت دادم ، ادیک را روی توالت زین کردم ، تسلیم اریک روی زمین شدم کمیک سکسب ، مقعد را نپذیرفت و دهانش را برای اسپرم گرم باز کرد.