شخص با گشت و گذار از آپارتمان خود در آشپزخانه شروع کرد ، جایی که دختر از نظم عالی برخوردار بود. پسر نزدیکتر شد ، مهمان را برای استراحت دعوت کرد و شروع به ماساژ شانه ها کرد ، دختر را به سمت او برگرداند. دستانش را روی الاغش قدم زد و هیجانش را پنهان نکرد. او یک تی شرت را از میادین بیرون کشید و پیراهنش را چسباند ، آن را روی صندلی گذاشت روی صندلی ، یک شلاق چرمی بیرون آورد و شروع به شکار الاغ کوچک خود کرد. او با پاهای خود روی میز نشست و با شلاق کلیتوریس را نوازش کرد ، عیلم سکسب با پایان شلاق به او اصلاً اصابت نکرد و او را به کف پایین آورد و به او دستور داد که آلت تناسلی خود را بخورد. علیرغم اینکه این دختران در رابطه جنسی رابطه جدید و غیرمعمول داشتند ، اما او به هیچ وجه مقاومت نکرد و بیشتر از رابطه جنسی معمولی برانگیخته شد. ایستاده در برابر سرطان ، چوب پنبه را در مقعد وارد کرد و از رابطه جنسی مقعد خودداری نکرد و عیاشی را تمام کرد ، این مرد دهان دوست خود را تمام کرد.