راهبه دانش آموزان در جدول ، راهبه شروع به بررسی تکالیف خود کرد. هلن شروع به گفتن کرد ، اما معلوم شد که او فقط پروستینیشالا بوده و درس را نمی داند. این معلم مورد اهانت قرار گرفت و از وی خواست كه چگونه مجازات كسانی را كه وقت ندارند ، مجازات كند. معلوم شد که ابوت شخصاً شلاق را ترتیب می دهد. دختران باقیمانده نیز آماده نبودند و شروع به ابداع بهانه کردند. این دروغ بود که باعث شد یک دهقان تصمیم سخت گیری بگیرد. وی برای شلاق زدن یک گیتار سایت سکسب چوبی را گرفت و دختر را با سرطانی روی میز گذاشت و چند ضربه سنگین را در رول ها زد و رنج او را به همراه آورد. او سعی کرد تا چیزهای خوب را حفظ کند ، اما مرد ماهر توانسته بود تا اشک و پشیمانی به بار آورد. او روی تخته زانوهای خود را گذاشت و عوضی دوم را دعوت کرد. او همچنین از مجازات گریه کرد و بخشش خواست.