مردی در یک روستای توچال کوچک موافقت کرد که یک دیدنی توریستی جوان را به نمایش بگذارد و او را در سفر به جنگل برد. او به طور خاص او را بیشتر و بیشتر روشن کرد ، تا این که آنها خود را در یک پاکسازی کوچک متروکه از نزدیک پیدا کردند و او ناگهان به لاغر حمله کرد و شروع به پاره کردن تمام لباسهایش کرد. او سعی کرد به عقب برگردد و فریاد بزند ، اما کسی آنها را نشنید ، و بدن او در بالای صفحه جمع شد. او شلوار خود را باز کرد ، توده عکس های سکسب ای هیجان زده را از آنجا بیرون آورد و بلافاصله سر یک سوراخ باریک پیدا کرد ، جایی که بدون روغن کاری آن چرخید و شروع به لعاب کرد. دهقان ، دستانش را به هم گره زد تا آزاد نشود و با درآوردن همه لباسهایش ، او را به هم زد. وضعیت او را تغییر داده و خود را به سرطان رهنمون کرد ، عوضی را با رول چنگ زد و در راه بیدمشک کاشت. او شروع به کند شدن کرد ، کار را تمام کرد و خورد تا آلت تناسلی خود را به سمت جریان آب شست.