دانش آموزان برای امتحان آماده می شدند و سعی می کردند موضوع را یاد بگیرم ، اما افکار در ذهن من به سر نمی برد ، به جز میل به فریب دادن اطراف. چیک این مجله را به دوست خود با لزبین نشان داد و به او پیشنهاد داد. او گفت که لزبین نیست ، اما بازی سکسب موافقت کرد که چنین جنسی را امتحان کند. با زبونی روی لب ها بوسیدم و اجازه دادم سینه های تو را نوازش کنم ، به سمت مشاع مقابل رفتم. او شورت را بیرون آورد و مینی ویبراتور را گرفت و کلیت ضربان را لعنتی کرد. اسباب بازی را ضخیم تر کرده و سرطان را قرار می دهد. بعد روی پشتش دراز کشید و نوازش گربه را داد. اما نوک سینه بیشتر می خواست و او یک استراپون را بیرون آورد ، بلوند را در هر دو سوراخ لعنتی.