ورا به این تصمیم رسید که بدون کمک استاد ، وی موفق نخواهد شد و در یک مهمانی درباره اشغال اضافی موضوع خود موافقت کرد. او به خانه رسید و بلافاصله شروع به شکایت از نمونه های دشوار کرد که نتوانست آن را حل کند. چند نکته دریافت کرد ، به نوشتن تکیه داد و بلافاصله متوجه نشد که مرد نه تنها او را معاینه می کند بلکه سعی می کند دستانش را لمس کند. من فکر کردم و به او پیشنهاد خدمات دادم ، لعنتی برای نمرات عالی. وقت نداشتم که رضایت بدهم و بلافاصله در آغوش پرشور دهقانان افتادم. او سوراخ را از درون لیسید و با لگد لعن را به دهانش چرخاند. او را از بالا لعنتی ، مکانها را تغییر داد و قبل از بازی های سکسب نفوذ ، مقعد را با انگشتان خود دراز کرد. من به سرطان عادت کردم و بعد به وفور در صورتم به پایان رسید ، دستمال سفره دادم تا خشک شود و علامت بگذارم.