دوستان من چیزی جز سکس در سرشان نداشتند ، برنامه سکسب آنها برنامه دیگری برای فریب دادن عوضی نداشتند ، بنابراین وانت ها بلافاصله برای خوردن غذا رفتند. اما در بازار که آنها با شکست مواجه شده بودند ، نگهبانان آنها را به بیرون فرستادند و وقت نداشتند به آنجا بروند ، با دختری به نام ساشا ملاقات کردند که مخالف رفتن به یک کافه با آنها نبود. بعد از معالجه ، آنها در مورد کار و پول صحبت کردند ، دریافتند که او پول کافی ندارد و فکر نمی کند که پول بدست آورد. به راحتی می توان به پیشنهاد پیشنهادی برای نشان دادن بدن در توالت ، در بستن در غرفه ، محکم بر روی کمر ، او را به عقب برگرداند و به او اجازه داد نان هایش را حس کند. بچه ها آنقدر دوست داشتند که پیشنهاد مالی دیگری دادند ، اجازه دادند هر دو عضو به طور همزمان مکیده شوند و بعد از اینکه سرطان را گرفتند ، شروع به کشیدن آن کردند. در گربه بیدمشک ، در الاغ پاره شد. اریک روی توالت نشست و لیس از بالا روی موز خود پرید. او کنار توالت نشست و اجازه داد که صورتش تمام شود.