پس از اتمام روز اول عروسی ، آن مرد همسر جوان را روی تخت در آغوش خود گذاشت و به آرامی شروع به آراستن او کرد. بالای لباس عروسی را با مشاع پایین کشیدم ، سجاف را بلند کردم و به کلیت او تکیه دادم ، شروع کردم به طمع ورزی واژن ، با خیس کردن لب های دستگاه تناسلی با زبان. کمک کرد تا شلوار خود را باز کند ، شلوار خود را رها کرد و عروس اولین از دست دادن شوهر مشروع خود را گرفت. او تصاویر سکسب تکیه داد به تیغه های شانه و داماد با حرص و آز با چشمانی تیز روی بیدمشک او را گرفت ، شروع کرد به سخت کشیدن او و گوش دادن به ناله های دلپذیر. او با سرطان لعنتی کرد و کمی زخمش را کوبید ، این لباس را تا انتها به دست همسرش داد تا لخت شود. او به بشکه ها چرخید ، خود را بین پاها پیوست و با چند ضربه زدن ، فلفل خود را بیرون آورد و اسپرم را روی رول ها فشرد.