عزیزان ایستگاه قطار را برای شکار انتخاب کردند و درست قبل از رسیدن قطار به آنجا رسیدند ، با الکسیس سکسب دانستن اینکه بسیاری از دانش آموزان باید برای تحصیل بیایند و در آن لحظه می توانید به راحتی با کسی آشنا شوید. زمان کمی باقی مانده بود و بچه ها بلافاصله به سمت خروج رفتند و خیلی زود حرکت آغاز شد. آنها جلوی زیبایی را گرفتند و از او تقاضای کمک کردند ، گفتند که اگر این برنامه را تشکیل ندهد می میرد. اگر آنها او را به خوردن غذا دعوت کردند ، لرا موافقت کرد. آنها نزدیکترین کافه را انتخاب کردند ، جایی که از او خواستند تا برای پول یک بخش صمیمی را به او نشان دهد. سریع در مورد قیمت به توافق رسید ، منجر به یک توالت بزرگ شد و اجازه خوابیدن در آنجا را داد ، مشاعره او را معاینه کرد. کمک کرد تا شلوار را بکشد ، سرطان را بگذارد و اریک ابتدا شروع به وارد کردن آلت از پشت کرد. گربه پاره شده ، جای خود را به ادیک داد. وقتی سوراخ پاک شد ، انگشتان دست را از پشت به انگشت آورد ، در الاغ لعنتی کرد و با زبان او تمام شد.