آن مرد از خواب بیدار شد و اتاق خود را در یک حوله ترک کرد. او ابتدا قصد داشت به حمام برود ، در حالی که همه میهمانان هتل هنوز در خواب بودند و خدمتکار را در راهرو پیدا کردند. این زن بلافاصله بازیگر مشهور را به رسمیت شناخت و شروع به آشنایی با وی کرد ، حتی به یاد آورد که قبلاً بازیگر زن بود. اما بیشتر از همه او می خواست که آن مرد از نزدیک او را بشناسد ، بنابراین او زانو زد ، حوله را از او گرفت و بلافاصله خروس بزرگ خود را در دهان گرفت. آن مرد به یک از ، و آن مرد صعود کرد تا از آشنای جدید بالغ خود برآید. او لباس و زیر شلوار کشید ، زن مبتلا به سرطان را روی نرده گذاشت و زبانش را پشت سر خود در مهبل قرار داد. گل سرخ و بلافاصله داخل عضله مهبل چرخید. او یک حوله را روی پله کانال تلگرام سکسب ها گذاشت و خانم را در سوراخ کناری کاشت. او به پسران سخت پوستان داد و او این ماسور را به سوراخ خدمتکار نمی برد.