هوای بد مانع از رفتن بچه ها به شهر برای شکار نمی شد ، فقط آنها را برانگیخت تا به سرعت زیبایی را پیدا کنند و خود را برای پول در سوراخ های خود گرم کنند. شروع به تیراندازی در نزدیکی ایستگاه اتوبوس کرد ، با زیبایی در ایستگاه اتوبوس صحبت کرد. آنها تلفن او را گرفتند و همانطور که می رفتند ، به پارک رفتند ، جایی که در مسیری جالب سوتا که از پیاده روی صبحگاه خود به خانه باز می گشت ، متوقف شدند ، اما این پیشنهاد برای تبدیل شدن به یک مدل باعث شد تا برنامه هایش تغییر کند. به او پیشنهاد پول داده شد ، اما هنگامی که آنها می خواستند غذای جوانانش را بخورند ، وقتی که قیمتشان را افزایش دادند ، ناراحت شدند ، گربه را نشان داد ، با عضله موافقت کرد و نشست ، یک دیک بزرگ را در دهان گرفت. به فاسد شدن سخت پوستان داد و سپس با بیدمشک اریکا سرو کرد. من اجازه دادم الاغم را دراز کنم و بعد از ارگاسم روی صورتم ، شروع به فکر کردن در مورد فلیم سکسب جایی کردم که بتوانم پول خود را خرج کنم.