مرد كوچك كنسرت را از طریق تلویزیون تماشا می كرد و بلافاصله متوجه خواهرزاده اش نشد كه در كنار او ایستاده بود ، سینه بند خود را درآورد و آماده یك تاریخ شد. متوجه شدم که مشکی زیر شلوارهای سفید مناسب نیست و دختر آن را تغییر داد. او خواست که سینه بند را در پشت خود ببندد و نتوانست مرد را تحمل کند ، دریچه های دستش را گرفت. شروع به ورزیدن بچه ها کرد ، روی دامان خود نشست و شروع به بوسیدن شیرین روی لب ها کرد. پروازم را از بیرون جدا کردم و عوضی که بی رحمانه روی زانوهایش بین پاهایش منتظر بود. او یک لقمه را در دهان گرفت و شروع به مکیدن کرد. مکیدن روستا از بالا ، مکانها را تغییر داد و دایی نیز می خواست به صورت خوراکی نوازش کند. او زبان خود را کار کرد ، ران خود را با دست گرفت و شروع به لعنتی کرد که با انگشت دست کلیتوریس را لمس کرد. پوزیشن تغییر یافته ، کاشته شده با سرطان و در بالا ، گونه ای به بدن داده و روی جوانه ها به الکسیس سکسب پایان رسید.