دو عوضی که برای جشن سال نو به شکلی غیرمعمول جمع شده بودند. جوانان بلافاصله بازی های نقش آفرینی را ترتیب دادند و آن مرد نقش صاحب را به دست گرفت. او یک دختر را به وجود آورد که چرخ را با سوزن بیاورد و در حالی که او او را حمل می کرد. عوضی دوم موفق شد سینه های خود را در معرض دید خود قرار دهد و به صاحب فبلم سکسب زنجیره ای نشان دهد که با پشمی روی نوک پستان او آویزان شده است. چرخ را روی بلوند سینه چرخاند و مجبور شد شلاق را بیاورد. او دختر را روی پاهایش گذاشت و چرخ را روی کلاه مودار چرخاند. او سرطان را از بین برد ، شلاق را از دست بلوند گرفت و شروع به قدم زدن در امتداد نان ها کرد و دختر دوم به او یک از بین برد. سپس او هر دو را بر روی گونه قرار داد و مو بور را در نقطهای در سگی پوزید. شلاق را شلاق زد و تنها بعد از پایان دهان در دهان متوقف شد.