مانند یک دوست خم شده برای شستن ظرف عیلم سکسب ها روشن شد

Views: 5569
بعد از یک شام خوشمزه ، امیلیا برای شستن ظرف ها و چیدن در آشپزخانه ماند. جوان او دید که وقتی او بیش از خمهایش خم شد ، بیرون زد. سرش را از دست عیلم سکسب نداد و آنها را از زمین بیرون کشید. او بلافاصله بین پاهای خود خیس شد ، کمک کرد خروس او را از شلوار خود بیرون بکشد و با اشتیاق شروع به مکیدن کرد