با نشستن در خوابگاه ، گارد امنیتی خسته شد و از بیکاری ، او شروع به سیر کردن آلت تناسلی خود به خود کرد و هنگامی که یک دانش آموز جوان شروع به عبور از آن کرد ، شروع به چسباندن آن درست در راهرو کرد. سینه هایم را از پشت در آغوش گرفتم ، شروع به بغل کردم و دستم را بین پاهایم گذاشتم ، پرسیدم آیا کسی در حال حاضر در سوراخ اوست. دختر را چرخاند تا با او روبرو شود. مکیده روی لب و لمس ترک ، فهمیدم که او قبلاً شروع به نشت کرده است. روی زانوهایش کشید ، عضوی را بیرون کشید و موهایش را گرفت ، مجبور شد که فلفل خود را مک الکسیس سکسب کند. سرش را در دهان نوک انگشت کرد ، خروس را به شکمش فشار داد و یکی از دوستان تخمهایش را لیسید. او آن را با سرطان روی صندلی گذاشت ، پشت سر را از پشت سر مالید و توده ای را به داخل واژن فرستاد ، شروع به پمپ کردن آن به عمق کرد. سوراخ را از پایین لعنتی ، به پاهای او بلند کرد و نوک سینه ها را در اسپرم آغشته کرد.