میلان موهای تیره کنار یک فاکر نشست و کاملاً لبخند زد اما اعتراف کرد که کمی نگران است. او هیچ وقت بازیگری نداشت و این او را شرم آور کرد. اما آن مرد به او کمک کرد تا آرامش یابد ، در آغوش بکشد ، ژاکت و صندوقچه های برهنه خود را بیرون کشید. دستان با شور دختر سکسب و اشتیاق زشاریل در سراسر بدن ، بین پاهای خود مالید و دختر را روی پشت خود انداخت. انگشتان داخل سوراخ زیر شلوار وارد شدند و با اطمینان از رحم تکان داد. بیرون کشیدن یک دیک قدرتمند لعنتی بین توپ ، در دهان خود کاشته شده و مجبور به دور کردن لباس های باقی مانده است. شورت را به دهانم انداختم ، پایم را بلند کردم و به راحتی واژن را کاشتم. سخت پوستان را بگذارید و از پشت سرش را بیدید. داشتم دراز کشیده بودم و یک نقطه برای عوضی باز کردم. او مرا مجبور به ایستادن بر روی هر چهار پا ، از کمر گرفت و نشست تا طوری که عضو در تمام طول راه به داخل مقعد سوار شود. من روی لبه کاشتم ، قبل از سرخ شدن از مهبل خاموش کردم و مرا مجبور کردم که از کف زمین لیس بزنم.