کارگران آمدند تا نظم را در پارک احیا کنند و پیراشکی جوان تصمیم گرفت که این موضوع زمینه خوبی برای نمایش او باشد. او در پشت توس ایستاده بود و در حالی که مرد تماشا می کرد که چگونه تراکتور در حال حفاری است ، وی موفق شد لباس را به سمت پایین بکشد فیلم سوپر سکسب و مشاعره خود را در معرض دید خود قرار دهد. سپس او را به روی او كشید ، نان را برآمد و به دور درخت رفت. من به پشت دهقانان برگشتم و فوراً به عنوان یک سرطان مطرح شدم تا بتوانم دست و پاچه های بی نقص خود را بین یکدیگر فشرده و از نزدیک دوربین را به آنها نشان دهم. اپراتور او راضی بود. اما عوضی به حدی طعم پیدا کرد که مجبور شد جلوی او را بگیرد و او را مجبور به عقب نشینی کند.