هیفر خیلی عجله داشت که پیاده روی کند و تصمیم گرفت به سرعت آشپزخانه را در دامن کوتاه خود تمیز کند. او به سمت اجاق گاز رفت و یک قابلمه را روی آن قرار داد ، در حالی که به طور غیر ارادی در همان زمان قرار می گرفت. دامن از حرکاتش مرتباً بلند می شد و شورتش به وضوح قابل مشاهده بود ، خصوصاً وقتی که اجاق گاز را با پارچه ای در یک پوزه با سرطان مالید. فیام سکسب او نشست و تابه را درون فر گذاشت ، گل رز ، دامن خود را بالا برد و شورت را تنظیم کرد. او پای خود را روی مدفوع ، زیپ گذاشت و به قد کامل صاف کرد ، دختر واقعاً می خواست اطراف خود را گول بزند. او تی شرت خود را روی پیراهن خود چرخاند و نوک سینه هایش را لمس کرد ، دوباره به سرطان مبتلا شد و دوباره در حال نظم دادن بر روی اجاق گاز بود که دامن آن را بالا می برد و غنیمتش را تکان می داد.