در حالی که در طبیعت استراحت می کرد ، دختر وقت زیادی را در خارج از منزل می گذراند و وقتی می خواست به توالت برود ، او به خوبی می فهمید که او جایی خواهد بود که جایی را برای او انتخاب می کند. او از پشت همه بوته ها دور شد و تصمیم گرفت لخت شود تا لباس هایش را خیس نکند. به آرامی شروع به زبر كردن پوست كرد و پوست را در معرض پرتوهای آفتاب داغ قرار داد ، سپس شروع به پا كردن روی تپه كوچكی در ماسه ، با زانوها از عیلم سکسب هم جدا كرد و شروع كرد به نوشتن از قد كمی بین پاهای او. شکمم را فشار دادم ، با انگشتان دستم را لمس کردم و ضخامت جریان را تنظیم کردم تا منبع آن خشک شود.