فراموش کردم کراوات موهایم را کجا برداشتم و شروع کردم به گول زدن در اطراف آپارتمان. به کیف نگاه کرد و به شوک یک سینه بند زن کشید. ماساژ سکسب او با حیله گری دست های خود را به شبیه ساز گره زد و قول بازی های نقش آفرینی را داد اما نگفت کدام یک. این بازی با رسوایی شروع شد و رابطه را پیدا کرد و از معشوقش برای بازدید دعوت کرد. با شرم و شرم خود را فراموش کردم ، بالای سرم نشستم ، تی شرتم را برداشتم و شیرهای کوچکم را به فشار دادم. اینکه شوهرش زبانش زوزه نیاورد ، دهانش را مهر کرد. من با یک سوراخ باریک روی یک چکش بلند نشستم و با پرش به خوبی ، جوانان را تقدیر کردم و سر را با یک زبان تمیز کردم.