آن مرد هنوز وقت بیدار شدن نداشت و مادر چاقش ، در خواب دیدن یک فاک خوب ، تصمیم گرفت او را به خوبی بیدار کند. او روی الاغ خود نشست و هنگام انجام ماساژ شروع به نوازش کردن پشت با دستان خود کرد. پشتش را خم کرد ، به گردن رسید و او را بوسید ، شروع به دستیابی به لباس های بزرگ کرد. پشت خود را چرخاند و غروب بزرگی به تختخوابش زد. به اطراف رفت و سینه هایش را روی شکمش گذاشت ، با لب هایش به سمت آلت تناسلی مرد بیرون آمد و شروع به مکیدن او کرد. به تدریج الاغ بزرگ را به چهره منتقل کردم و دهقان چاره ای جز این نداشت که شورت او را کنار بگذارد و کونی را در رأس 69 قرار دهد. او مکان ها را تغییر داد و گربه بیدمشک زن را چاق کرد. او در این حالت آلت تناسلی را بین مشاعره و لعنتی درآورد ، سر را در دهان گرفت. صعود و لعنتی از سوراخ در بالا ، عمه اش را با سرطان گذاشت و دوباره کاشت. اما هیجان چنان قوی بود که نتوانست آن را تحمل داف سکسب کند ، تمام اسپرم ها را در دهانش فرستاد.