روی یک آویز خفته آویزان ، با فسلم سکسب هم لعنتی

Views: 1992
آن مرد از خواب آویز در رختخواب خود از خواب بیدار شد و یک زن خواب را در کنار او دید ، شروع به تلاش برای یادآوری کرد که کیست. او با دوستی تماس گرفت که آنها با هم نوشیدند. اما یورا هم بد بود و او هم چیزی را به یاد نمی آورد. متکلمان تصمیم گرفتند که ورزش ها را از خواب بیدار کنند و سؤال کنند. اما او خیلی خوب خوابید و بعد از آن بچه ها نوک پستان را بین خودشان فشار دادند و همزمان شروع به لعاب خوابیدن در دهان و گربه های خود کردند. آنها سوار او فسلم سکسب را در مکان های مهیج و تغییر مکان قرار دادند. اما نه تغییر پوزها و نه رابطه جنسی سریع به نوک سینه کمک نکرد تا چشمان خود را باز کند. او فقط در خواب مرده بود و زیبایی اهمیتی نمی داد که روی جوش ها کشیده شود. او فقط وقتی مردان آماده اتمام شدند به خودش آمد. با چشمانی بسته و از خواب باز کردم و دوباره خوابم برد.