خواهران با روشن کردن موسیقی ، رقصیدند و تحت تأثیر قرار گرفتند. شروع به نوازش و بغل کردن و نوازشها و بوسه های سکسب اینستا ملایم به یکدیگر کرد. دختر لاغر زبان را از طریق شکم درآورد و به زبان بیدمشک رسید. او کونی درست کرد و در مقابل آن نشست ، اما ناگهان یک پدر سختگیر وارد اتاق شد و دستور داد که نزد او بیاید. او هر دو دست خود را به زمین کشید و با قرار دادن زانوی خود ، گفت که این به سادگی تمام نمی شود. او که دست اول را به رختخواب زده بود با بازوها و پاها ، طناب پرش گرفت و بدون هیچ گونه پشیمانی ، شروع به آموزش نحوه رفتار کرد. وقتی الاغ از ضربات در حال سوختن بود ، رها کنید.