این دختر از ترسیدن به پزشک درمورد مشکلات خود می ترسید. معلوم شد که یک سبزه جوان با موهای بلند ، ارگاسم را تجربه نمی کند و دوست دارد یاد بگیرد که چگونه به پایان برسد. و دکتر خواست تا کمر را بریزد. به نفس کشیدنم گوش دادم و من را مجبور به نفس عمیق تر کردم و فهمیدم که معاینه خارجی هیچ ناهنجاری در بدن او نشان نمی دهد. او دستور داد که برهنه شود ، لباس را روی نوک سینه های خود بگذارد و از او خواست که اسکوات انجام دهد. او آن را به تختخواب برد ، آن را با یک موقعیت خطرناک سرطان و از پشت آینه ای در گربه اش گذاشت. متوجه شدم که واکنش هیجان رفت و تصمیم گرفتم کلیتوریس را از دست بدهم. با هر دقیقه سوراخ دختر بیشتر و بیشتر سفت می شد و سپس پزشک برای او شوک درمانی تجویز می کرد. او سوپر سکسب یک یقه بزرگ را بیرون کشید و او را مجبور کرد که بر آن سوار شود. متوجه شد که این دختر فقط با قطر زیادی هیجان زده است ، و او واقعاً ارگاسم را تجربه کرده است. او روی پشت خود خسته بود و لیس بزرگی را لیس زد.