دوستی با معشوق خود به یک دوست قدیمی در یک فروشگاه که در آنجا به عنوان یک فروشنده فروش کار می کرد سوار شد. اما آن مرد بلافاصله به مشتری دیگری نگاه کرد و تصمیم گرفت چوب او را پرت کند. او زن را در مقابل سرطان مبتلا به فیلم های سکسب سرطان قرار داد و از پشت کاشت دیک بزرگی در مهبل را آغاز کرد. زن شروع به گریه کرد ، فروشنده فروش کمی از او حمایت کرد. اما پس از آن او را به یک عیاشی تغییر داد و شروع به تماشای از سمت کرد به عنوان مرد خاله خود را بر روی پیشخوان قرار داده و آن را بین پاهای خود چرخاند. و بعد او روی زمین نشست و در مقابل همه ، همه تقدیر را از دیک خود بیرون آورد.