دوستان در یک شکارگاه به شکار می روند و ماهیگیری می کنند و بعد از چند بطری مستی کنیاک خوب ، آنها یادآوری می کنند که چه کسی و چه موقع فاک زیبا با عوضی متفاوت داشته است. منجر به رئیس خود در بخشی از فاحشه محلی شد و نوشیدنی آورد. اما سرهنگ تصمیم به نوشیدن نوشیدنی و خوردن یک سیگار گرفت ، و به عنوان یک ماده مقدر که یک بیت با سرطان را تماشا می کرد ، مشاهده شد. من برای برادری نظامی نوشیدم و بلافاصله به او کمک کردم ، یک عضو را در آن طرف قرار دادم. آنها اجازه می دهند را در یک دایره قرار دهند و روی هم جمع شوند. اما کوزمیچ از خود ژنرال پیشی گرفت و شروع کرد به اشتراک گذاری چگونگی لعنتی با جوجه ها در یک فاحشه خانه. مونت در بخش های خود با روسپی ها در بخش خود فسلم سکسب پذیرفته شد و پیروزی های خود را نشان داد. و در حالی که همه رفقا داستانهای خود را می گفتند ، آنها قبلاً بسیار مست بودند.