از اتوبوس ، جوجه به پارک رفت و در حصار بغل داف سکسب کرد.

Views: 1555
دختر وقت لازم برای رسیدن به خانه را نداشت ، زودتر در نزدیکی پارک به ایستگاهی رفت و با یک راهپیمایی گسترده به آنجا رفت. تنها کاری که او می خواست انجام دهد این بود که با خونسردی نگاه کرد. این کار در مینی بوس انجام این کار شرم آور بود. او از روی حصار بتونی شکسته قدم برداشت ، کت خود را باز کرد و دامن کوتاه خود را بالا کشید ، روی دهانه نشست و شروع به پخش پاهای خود کرد. درپوش آماده انجام کار خود بود و به دستور خود ، شروع به فشار آورد ، درست زیر پاهای خود زمزمه کرد. ورزش ها به اطراف نگاه می کردند ، هیچ کس نگران آن نبود. داف سکسب قدمی عقب برداشت ، دستمال را بیرون کشید و دوباره نشست و شروع به پاک کردن بیدمشک کرد.