با طرح این فیلم داستان ها و داستان های خنده دار از زندگی واقعی ، هنگامی که رابطه جنسی تحت تحریم بزرگی قرار گرفته بود و مردم فکر می کردند که اصلاً وجود ندارد. دو پسر با جوجه در طبیعت تصمیم گرفتند برای رابطه جنسی وقت بگذارند و بچه ها با شوخی درباره تعداد کاندوم کمی شوکه شدند. آنها گفتند که تمام صندوق عقب را با خود بردند. اما عاشقان داخل بوش ها منتظر پلیس با اسلحه بودند که شروع به سوختن و مداخله زوج برای دوست داشتن یکدیگر کرد ، برای همین او کلیه ای روی سر دریافت کرد و سپس این زوج به طور معمول شروع به درگیری با لعنتی کردند. سرعت آن مرد به یک برهنگ زن جوان بلوند در ساحل خزید و درست در همان جا شروع به سوءاستفاده از او کرد. او ذوب را به سایتهای سکسب پهلو کشید و شروع کرد به داخل کردن یک فلفل قدرتمند. اما شوهر برگشت. عاشق را در آب انداخت و در عوض همسرش دزدی کرد. این پویش از افسر رابط ، معلوم شد که یک دختر موهای قرمز است و آنها یک جلسه ارتباطی عمیق داشتند.