این مرد شروع به گفتن داستان کرد که از این رو او شاهد عینی شد. دو کارزار در مرکز تفریحی انتخاب می شوند که در زمان های مختلف متوقف می شوند اما در خانه های همسایه نزدیک به هم قرار دارند. و گرچه جوانان اصلاً همدیگر را نمی شناختند ، اما علایق مشترک و بسیار مشابهی داشتند. آنها آمدند تا بسیار مست شوند و در چنین شرایطی فاک خوبی دارند. همه چیز طبق برنامه پیش رفت و این دو لزبین ابتدا عیاشی را شروع کردند و ماساژ سکسب بلافاصله پس از آن بقیه بچه ها شروع به سازماندهی ارگفی کردند و با هم لعنتی کردند ، سه و چهار نفر از ما. و وقتی صبح فرا رسید ، مبارزات آنها به سادگی مخلوط شد ، اما بقیه به هیچ وجه اهمیتی نداشتند. و با مسافرت با قایق ، تصمیم گرفتند باهم بروند تا خسته کننده نباشد.