پلیس که در کمین نشسته بود ، دو فاحشه جوان را گرفت و آنها را با یک تپانچه تهدید کرد ، وی را وادار کرد که خودش را به صورت دوقلوی درست در بوته های طبیعت قرار دهد. او سبزه را در مقابل خود با سرطان قرار داد و بلافاصله شروع به چسباندن او به عضو طولانی خود کرد. در عین حال بلوند در مقابل دوستش ایستاده بود. او بیدمشک خود را مالید و دوست خود را مجبور کرد که سوراخی بین پاهای خود را لیس بزند. او در صف صبر کرد و با خوشحالی از بالای سر پرید. هر دو در مقابل پلیس زانو فیلم سکسب خارجی می زدند و آن مرد اسپرم را به دهان و صورتش می پزد. گرفتن پلیس شیدایی و شکست خورده است. اما برای درک روانشناسانش و دلایلی که شیدایی پیشگام می شود ، پلیس سه عیاشی دیگر را در خانه ترتیب می دهد و سعی می کند به نقش یک جنایتکار وارد شود.