مدیر اجازه داد دختر را وارد دفتر خود کند ، بلافاصله فرار کرد و به او بازجویی داد. او شوکه شد که این دختر کاملاً از دستانش دور شد و بدون شورت به مطالعه رفت ، در اتاق آقایان تکان داد و فراموش کرد که درهای پشت سر خود را ببندید. حضور لباس زیر را بررسی کرد ، اجازه نشستن و شلاق را بیرون کشید. در مقابل انتخاب قرار دهید - یا شلاق بزنید ، یا شلاق بزنید. بخش به دور کمر ، سرطان را روی میز قرار داده و اجازه می دهد شلوار به پای او بیفتد ، او شروع به شکار رول ها با ضربات شدیدی کرد. وی دستور داد كه كاملاً برافراشته شود ، شکم خود را روی پایش بگذارد و چند سیلی بریزد. من روی صندلی نشسته ام ، به من اجازه داد که تکان بخورد و به من دستور داد که روی دیوار روی زانوهایم خزنده شوم ، جایی که مجبور زن سکسب شدم بگویم که دیگر نخواهد بود.