دوستان روی تخت مستقر شدند و شروع به بازی کارت کردند و بعد از بازی از آن پسر خواستند که یک میان وعده برای آنها بیاورد. با توت فرنگی شروع شد. سپس سبزه توت را با لبهایش از مشکی بزرگ سبزه برداشت و او این بازی را خیلی دوست داشت. سپس آن مرد موز را از دست خود به زنان تغذیه كرد و شروع به خنك كردن كردند. زن چاق ابتدا برهنه بود و یکی از دوستان یک هویج را در دست گرفت. دوستش را در گربه گذاشتم و شروع کردم به شوخی ، بوسه بر روی کلیت. کمی خود را خسته کرد. دختر چاق را با سرطان گذاشتم و او را با یک فبلم سکسب هویج از پشت گرفتم. هر دو به سرطان مبتلا شدند و آن مرد هر یک با یک خیار بلند لعنتی. آنها مقابل هم نشسته بودند ، یک عوضی استمناء محصور با هویج و خیار ، و پس از آن زنان به پایان رسید.