آن مرد به همراه معلمش به کلاس موسیقی آموخت و یک ملودی زیبا روی پیانوی او اجرا کرد. با شنیدن این حرف ، یک معلم بالغ از پشت سر او آمد و با آغوش گرفتن از شانه ها ، گفت که در چنین موسیقی فقط باید رابطه جنسی برقرار شود و شروع به مداخله کرد ، شلوار خود را برداشته و آن را در دهان دانش آموز خود گرفت. من او را مجبور کردم که بازی را ترک کند ، سرطان شد و آن مرد با زبان خود مقعد را بین نان حلقه زد و شروع به سرخ کردن بیدمشک تراشیده شده خود در پشت کرد. او کانال سکسب تلگرام روی یک صندلی نشست ، بالای سرش نشست و به پرش کمک کرد و جلوی دستش را گرفت. در صندلی لعنتی ، اغلب پوزها را تغییر می داد و شلخته را در دهان به پایان می رساند.